سازمان مجاهدین خلق و منافقین پهلوی و سلطنتطلبان کومله و دموکرات پژاک اپوزیسیون داعشیهای وطنی و...
اغتشاشات به ما نشان داد که جنگِ امروز، جنگ احزاب است و تاریخ به ما یاد داد که اگر با هم متّحد بوده و پشت ولی باشیم، همه دنیا هم علیه ما باشند، باز هم طرفِ پیروز، ما خواهیم بود.
بیش از هزار ترفند، تکنیک، حربه، ایده، راهکار و سناریو در مدت اغتشاشات به طور مستقیم و غیرمستقیم برای راهبری این اغتشاشات تا رسیدن به نتیجه مطلوب ایالات متحده ارائه شد.
در ایام اغتشاشات در سال گذشته، در کنار ترفندهایی مانند کشته سازی، نمادسازی، دروغ پردازی و تحریف واقعیتها، تصویرسازیهای دروغین و... که درباره آنها تحلیلهای زیادی نوشته شد، انبوهی از توصیههای دیگر نیز توسط رسانهها، اندیشکدهها، تحلیلگران و مقامات امریکایی و اروپایی تجویز شد که کمتر در رسانههای داخلی به آنها پرداخته شده است.
بیش از هزار ترفند، تکنیک، حربه، ایده، راهکار و سناریو در مدت اغتشاشات به طور مستقیم و غیرمستقیم برای راهبری این اغتشاشات تا رسیدن به نتیجه مطلوب ایالات متحده ارائه شد که بخش قابل توجهی از آنها هم به مرحله اجرا گذاشته یا به نوعی در حال اجرا هستند.
در این محتوا تنها به چند مورد از این موارد اشاره میشود و مخاطب میتواند از مقایسه آنها با وضعیت آن روزها، به پیچیده بودن نقشه دشمنان برای تضعیف و از بین بردن نظام جمهوری اسلامی ایران پی ببرد.
تحریک به مبارزه مسلحانه در مناطق سنتی قبیلهای
مبارزه مسلحانه شاید در مناطق سنتی قبیلهای که بسیاری از مردم سلاح دارند، از جمله مناطق تحت سلطه اقلیتهای قومی مانند مناطق مرزی، کردها، بلوچها و عربها مجاز باشد. برخی استدلال میکنند که مقاومت در یکی از این مناطق میتواند به انتشار زنجیره ناآرامیها کمک کند و مناطق دیگر را تحریک کند. این استدلال می تواند از جهاتی قابل اعتنا باشد و به پیشبرد اعتراضات در داخل ایران کمک کند. (اندیشکده مؤسسه واشنگتن؛ ۸ دسامبر)
پیشنهاد ایجاد صندوق اعتصاب
امریکا و سایر دولتها باید کمک کنند تا یک «صندوق اعتصاب» برای توزیع داراییهای مسدود شده جمهوری اسلامی در خارج از کشور بین معترضان تشکیل شود. (واشنگتن پست؛ ۲۷ نوامبر)
دعوت از ایرانیان خارج از کشور برای ایجاد تغییر در ایران
ایرانیان خارج از کشور میتوانند کمک مالی کنند یا بسته به تخصص خود حمایت کنند، اما نباید آرزوی قدرت داشته باشند! (مؤسسه امریکن اینترپرایز؛ ۲۱ نوامبر)
برانگیختن حمایت نهادهای علمی و دانشگاهی
دولت امریکا باید به دانشجویان ایرانی خارج از کشور توجه داشته باشد تا نگرش نخبگان ایرانی نسبت به امریکا بهبود یابد. به دولت امریکا توصیه میشود که این دانشجویان از جمله دانشجویان ایرانی دانشگاههای روسیه و اوکراین را جذب دانشگاههای امریکایی کند. دانشگاهها و دبیرستانهای غربی باید بیانیههای خود را در راستای همبستگی با مردم ایران صادر کنند. (اندیشکده هیل؛ ۱۳ اکتبر)
ایجاد تیم بین سازمانی برای ارتباط اینترنتی با اغتشاشگران
امریکا باید یک تیم بین سازمانی ایجاد کند تا اطمینان حاصل کند که ایرانیان به سختافزارهای لازم دسترسی پیدا میکنند. (بنیاد دفاع از دموکراسیها ۳۰ اکتبر). همچنین امریکا و دولتهای اروپایی باید پشتیبانی فنی را از کسانی که به جامعه مدنی ایران کمک میکنند، بهعمل آورند. (شورای روابط خارجی اروپا؛ ۱۶ دسامبر)
تقویت ارتباط اغتشاشگران با شبکههای اجتماعی
از جمله راههایی که غرب میتواند کمک بزرگی به افراد داخل ایران کند، فراهم کردن ارتباط و دسترسی به اینترنت است. تلاش برای بازگرداندن دسترسی معترضان به شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای پیام رسان اجتماعی باید اولویت اصلی دولت امریکا باشد. (سندیکای امور یهودیان؛ ۲ دسامبر) شبکههای اجتماعی دسترسی ایرانیان به جنبشهای فمینیستی جهانی را آسانتر کرده و فعالان فمینیست را قادر میسازد تا خود را راحتتر مطرح کنند. باید زمینه را فراهم کرد تا نسل Z به عنوان پیشروان جنبشی، خواستههای خود را هم به صورت و هم آفلاین به طور آشکار بیان کنند. (کانورسیشن؛ ۱۹ دسامبر)
صحبت مستقیم مقامات امریکا با ایرانیان در رسانههای بیگانه
مستقیماً از طریق رسانهها با مردم ایران صحبت کنید؛ جیک سالیوان مشاور امنیت ملی و سایر مقامات دولتی باید در صدای امریکا، بیبیسی فارسی و رادیو فردا حضور پیدا کنند. مردم ممکن است از سقوط جمهوری اسلامی و تجزیه ملت به قومیتهایی که برای استقلال رقابت میکنند، نگران باشند؛ با مردم ایران ارتباط برقرار کنید و از همدلی خود در مورد نگرانیها و آینده آنها صحبت کنید. (اندیشکده هیل؛ ۱ اکتبر)
استفاده از مکتب شهادت طلبی برای اغتشاشات
ایدئولوژی شهادت طلبی نسلی از جوانان را به وجود آورده است که معتقدند ممکن است یک مسأله مهم، ارزش جان دادن را داشته باشد. ممکن است ترویج مکتب شهادت طلبی به موفقیت ناآرامیهای ایران کمک شایانی کند. (سندیکای امور یهودیان؛ ۲۰ دسامبر)
امریکا و غرب باید از این فرصت که بهترین فرصت برای تغییر نظام از زمان انقلاب اسلامی است، استفاده کنند. اگر تغییری در نظام اتفاق نیفتد، این موضوع یک شکست بزرگ برای قدرتهای غربی خواهد بود. (سندیکای خبری یهود، ۲۷ نوامبر)
ایجاد خانه مجازی برای اغتشاشگران
یکی از کارهایی که ایالات متحده و دیگر کشورها میتوانند برای افزایش شانس موفقیت افراد در داخل ایران انجام دهند این است که یک خانه مجازی در اختیار انقلابیون آینده قرار دهند؛ تاکنون اقداماتی در این راستا برای فراهم آوردن امکان فروش تجهیزات فنی که میتواند نظارت و کنترل دقیق نیروهای امنیتی ایران را دور بزند، توسط غرب انجام شده است؛ اما لازم است اقدامات بیشتری صورت گیرد. (ریسپانسیبل استیت کرفت؛ ۷ اکتبر)
دفاع از تجزیه طلبی آذریها در ایران
اگر آذربایجانیها را در داخل ایران تقویت و تحریک کنیم در نهایت آنها میتوانند از سلطه ایران استقلال پیدا کرده و در کنار عربها، بلوچها، ترکمنها و بسیاری از مردمان دیگر، کشور خود را ایجاد کنند. (سندیکای خبری یهود؛ ۹ نوامبر)
استراحت دادن به اغتشاشات برای حفظ استمرار آن
احتمال یا امکان تغییر نظام در ایران همچنان مناسبترین و مطلوبترین راهحل بلندمدت برای منافع ایالات متحده امریکا است. در واقع سال ۲۰۲۳ میتواند سالی سرنوشت ساز و تعیین کننده برای خاورمیانه باشد. (اندیشکده هیل؛ ۹ ژانویه)
به اغتشاشات زمان بدهید تا به صورت موجی مثلاً هر هفته یا هر چند وقت و در شهرهای مختلف و با گروههای مختلف و به دلایل مختلف آن را پیش ببرید. بنابراین یک مدت استراحت کنید تا بعد دوباره با انرژی برگردید؛ با موجی بزرگتر و هر بار موج بزرگتر، فشار بیشتر ... شعار بدهید و حرف بزنید ... صدایتان به مرور بلندتر میشود؛ توی بالکنها و پشت بامها فریاد بزنید و شعار دهید ... باید دانست که قرار است با روشهای جدید، هفتهها پشت سر هم فشار را روی حکومت نگه دارید ... (رابرت گرین، نویسنده امریکایی؛ ۱ دسامبر)
تلاش برای جلب حمایت روحانیت از اغتشاشات
تحلیلگران اسرائیلی از سه عنصر بسیار تأثیرگذار در سرنگونی نظام ایران یاد میکنند که تاکنون هیچ یک از آنها تحقق نیافته اند؛ اولین عنصر وجود رهبری برجسته و جذاب است؛ کسی که مقامات ایران نتوانند او را ساکت نمایند؛ عنصر دوم، تأمین مالی سازمان یافته اعتراضات برای تداوم آنهاست؛ و سومین عنصر حمایت روحانیون محترم از این اعتراضات است. (رأی الیوم؛ ۱۷ دسامبر)
استفاده از زنان برای پیشبرد اغتشاشات
استفاده از شورای زنان رهبران جهان متشکل از همسران یا خود رهبران سابق و کنونی پیشنهاد میشود. چنین شورایی باید تشکیل شود و اعضای آن یک بیانیه اضطراری در حمایت از زنان ایران صادر کنند. (اندیشکده هیل؛ ۱ اکتبر)
خوبی جنبش این بود که از زنان شروع شد؛ وقتی زنها وارد میشوند، از همه اقشار و طیفها هم با آنها همراه میشوند و جدایی بین آنها سخت میشود. (رابرت گرین، نویسنده امریکایی؛ ۱۲ دسامبر)
تشکیل شورای راهبری خارج از کشور
اعضای این شورا باید مشخصات زیر را داشته باشند؛
توافق بر شیوه اداره ایران در سطوح ملی، استانی و محلی
جدایی دین و دولت از یکدیگر
باور داشتن به براندازی رژیم (حداقل از ۱۰ سال بعد از جنبش سبز)
برای عموم ایرانیان و افکار عمومی جوامع غربی چهرههایی مقبول و شناخته شده باشند
نماینده مجموعه مطالبات معین مثل مطالبات انسانی، قومی، دینی، منطقهای، جنسیتی، طبقاتی یا صنفی باشند
این افراد باید ظرفیت شنیدن و قدرت اقناع دیگران را نیز داشته باشند.
اعضا باید به گونهای انتخاب شوند که چهرههای شاخص این جنبش در داخل کشور با آن مخالف نباشند. (ایندیپندنت، ۸ ژانویه)
تقویت مخالفان داخلی رابطه با روسیه
روابط دولت ایران با روسیه به برخی انتقادات داخلی دامن زده است؛ حمایت از مخالفان روابط ایران و روسیه و دامن زدن به این انتقادات در داخل ایران، فرصتی است که غرب میتواند از آن بهرهبرداری کند. تحلیلگران امریکایی باید بر نحوه رقابت شدید ایران و روسیه در جبهه اقتصادی تأکید کنند تا بتوانند شک و تردیدهایی را در این باره وارد سازند که آیا عمیق کردن این روابط ارزشش را دارد یا خیر. ایالات متحده امریکا باید روی دو نکته تأکید کند؛ اول اینکه تهران با هزینههای فزایندهای برای گسترش روابط خود با مسکو مواجه خواهد بود و دوم القای این موضوع که روسیه ممکن است در نهایت به ایران خیانت کند. امریکا باید بر پتانسیل اختلاف و بیاعتمادی بین دو شریک، یعنی ایران و روسیه تأکید کند. (مؤسسه واشنگتن؛ ۵ ژانویه)
مصباح المتهجّد عن جندب بن عبد اللّه الأزدی عن أبیه : إنَّ عَلِیّاً علیه السلام کانَ یَخطُبُ یَومَ الفِطرِ ، فَیَقولُ :
مصباح المتهجّد ـ به نقل از جندب بن عبد اللّه اَزدى ، از پدرش ـ :على علیه السلامروز عید فطر خطبه مى خواند و مى فرمود:
«الحَمدُ للّهِِ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ ، وجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنّورَ ، ثُمَّ الَّذین کَفَروا بِرَبِّهِم یَعدِلونَ ، لا نُشرِکُ بِاللّهِ شَیئاً ، ولا نَتَّخِذُ مِن دونِهِ وَلِیّاً ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وما فِی الأَرضِ ، ولَهُ الحَمدُ فِی الآخِرَةِ وهُوَ الحَکیمُ الخَبیرُ ، یَعلَمُ ما یَلِجُ فِی الأَرضِ وما یَخرُجُ مِنها ، وما یَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما یَعرُجُ فیها وهُوَ الرَّحیمُ الغَفورُ ، کَذلِکَ رَبُّنا جَلَّ ثَناؤُهُ لا أمَدَ ولا غایَةَ ولا نِهایَةَ ولا إلهَ إلاّ هُوَ وإلَیهِ المَصیرُ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذی یُمسِکُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلاّ بِإِذنِهِ ، إنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَؤوفٌ رَحیمٌ .
«ستایش ، خداوندى را که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکى ها و روشنایى را پدید آورد. سپس آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند، از حق روى گردان مى شوند. چیزى را براى خداوند ، شریک قرار نمى دهیم و جز او ، سرپرستى نمى گیریم.
ستایش ، خداوندى را که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، براى اوست ، و نیز ستایش در آخرت ، از آنِ اوست و او حکیم آگاه است و آنچه را در زمین فرو مى رود و آنچه را از آن برمى آید و آنچه را از آسمان فرود مى آید و آنچه را در آن بالا مى رود ، مى داند و او مهربان آمرزنده است. چنین است پروردگار ما ، که ثناى او شکوهمند است. بى پایان و بى سرانجام و بى نهایت است و معبودى جز او نیست و سرانجام ، به سوى اوست.
ستایش ، خداوندى را که آسمان را نگه مى دارد تا بر زمین نیفتد ، مگر به اذن او . همانا خداوند به مردم ، دلسوز و مهربان است. خداوندا! با رحمتت ما را بیامرز و عافیتت را براى ما فراگیر ساز و با نگهدارى ات ما را یارى رسان و ما را از رحمتت دور مگردان! همانا تو آمرزنده مهربانى.
نَحمَدُهُ بِما حَمِدَ نَفسَهُ وکَما هُوَ أهلُهُ ، ونَستَعینُهُ ونَستَغفِرُهُ ونَشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ ، یَعلَمُ ما تُخفِی الصُّدورُ ، وما تَجِنُّ البِحارُ ، وما تُوارِی الأَسرابُ ، وما تَغیضُ الأَرحامُ وما تَزدادُ ، وکُلُّ شَیءٍ عِندَهُ بِمِقدارٍ ، لا تَوارى مِنهُ ظُلُماتٌ ولا تَغیبُ عَنهُ غائِبَةٌ ، وما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ إلاّ یَعلَمُها ، ولا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الأَرضِ ، ولا رَطبٍ ولا یابِسٍ إلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ ، ویَعلَمُ ما یَعمَلُ العامِلونَ وإلى أیِّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبونَ ، ونَستَهدِی اللّهَ بِالهُدى ، ونَعوذُ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَالرَّدى ، ونَشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ونَبِیُّهُ ورَسولُهُ إلَى النّاسِ کافَّةً ، وأمینُهُ عَلى وَحیِهِ ، وأ نَّهُ بَلَّغَ رِسالَةَ رَبِّهِ ، وجاهَدَ فِی اللّهِ المُدبِرینَ عَنهُ ، وعَبَدَهُ حَتّى أتاهُ الیَقینُ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وآلِهِ .
ستایش ، خداوندى راست که از رحمتش مأیوس نمى شوند و از نعمتش محروم نمى گردند و از رحمتش ناامید نمى شوند و از پرستش او روى برنمى تابند؛ آن که با کلمه اش ، آسمان هاى هفتگانه برپا شده و زمین هاى هفتگانه قرار یافته و کوه هاى بزرگ ، ثابت گشته و بادهاى بارورکننده جارى شده و ابرها در فضاى آسمان ، سِیر کرده و دریاها بر حدود آنها برپا شده است. پس ، خجسته است خداوند ، پروردگار جهانیان ، معبودى چیره و توانا که قدرت جویان ، در برابرش خوارند و متکبّران ، در مقابلش بى مقدارند و جهانیان ، خواهى نخواهى ، گردن به فرمان او نهاده اند.
او را مى ستاییم به آنچه خودش را ستوده و آن گونه که شایسته اوست؛ و از او یارى مى طلبیم و آمرزش مى خواهیم ؛ و گواهى مى دهیم که معبودى جز خداوند نیست ، [ و ] شریکى ندارد. آنچه را سینه ها پنهان مى دارند و آنچه را دریاها مى پوشانند و آنچه را لانه ها پنهان مى کنند و آنچه را رَحِم ها مى کاهند و مى افزایند (زمان حمل) ، مى داند و هر چیزى نزد او به اندازه است. نه تاریکى ها از او پنهان است و نه چیزى از علم او نهان. هیچ برگى نمى افتد ، مگر این که آن را مى داند و هیچ دانه اى در تاریکى هاى زمین نیست و هیچ تر و خشکى نیست ، مگر آن که در کتابى روشنگر است. و مى داند که عمل کنندگان چه مى کنند و به چه فرجامى برمى گردند.
از خداوند ، هدایت مى طلبیم و از گم راهى و تباهى به او پناه مى بریم و گواهى مى دهیم که محمّد ، بنده و پیامبر و فرستاده او به سوى همه مردم و امین وحى اوست . [
گواهى مى دهیم که] او رسالت پروردگارش را رساند و در راه خدا با روى گردانان از او ، نبرد کرد و او را پرستید ، تا آن که یقین (مرگ) ، او را فرا رسید. درود خداوند بر او و خاندانش!
شما را ـ اى بندگان خدا ـ به پروا کردن از خدایى سفارش مى کنم که هیچ یک از نعمت هاى او زوال نمى پذیرد و هیچ یک از رحمت هاى او گُم نمى شود و بندگانْ از او بى نیاز نمى شوند و عمل ها پاداش نعمت هاى او نمى گردند؛ آن که به آخرت تشویق کرده و به دنیا بى علاقه ساخته و از نافرمانى ها برحذر داشته و با بقا ، عزّت یافته و با عزّت و شُکوه ، یکتا گشته و مرگ را فرجامِ آفریدگان و راهِ گذشتگان قرار داده است. پس ، مرگ بر پیشانى همه آفریده ها ثبت ، و بر گردنشان حتمى است. [ مرگ ،] نه ناتوان از رسیدن به گریزنده است و نه هیچ دور و نزدیکى ، از چنگش مى رود. هر لذّتى را در هم مى ریزد و هر شادمانى اى را از بین مى برد و هر نعمتى را مى گیرد.
بندگان خدا! دنیا ، سرایى است که خداوند براى اهل آن ، فنا را پسندیده و کوچیدن از آن را بر ایشان حتمى ساخته است. هر چه در آن است ، پایان یافتنى است و هر که در پى آن است ، نابودشدنى. امّا با این همه ، دنیا شیرین و لذیذ و جذّاب و شاداب است؛ براى جوینده ، آراسته است و به دل مشتاق ، چسبیده؛ طمعکار ، آن را نیکو مى شمارد و ترسانِ هراسان ، از آن گریزان است. رحمت خدا بر شما! از آن با بهترین توشه اى که نزد خود دارید ، بکوچید و جز مقدارى که شما را به مقصد برساند ، بر نگیرید . در دنیا همچون مسافرانى باشید که در منزلگاهى فرود آمده و در اندک سایه اى آرمیده اند، سپس کوچیده و به راه خود رفته اند. چشم به آنچه ثروتمندانِ خوش گذارانْ از آن بهره مندند ، ندوزید و در دنیا به خودتان زیان برسانید ، که این ، حساب شما را سبک تر مى کند و براى نجات شما ، نزدیک تر است.
هلا آگاه باشید که دنیا تغییر شکل داده و پشت کرده و در آستانه خدا حافظى قرار گرفته است . آگاه باشید که آخرت نزدیک شده و روى آورده و بانگ آشنایى سر داده است . بدانید که امروز روز مسابقه و فردا روز پیشى گرفتن است . گروِ این مسابقه بهشت و پایان آتش است . آیا توبه کننده اى از گناه وجود ندارد که پیش از فرا رسیدن مرگش توبه کند؟ و یا عمل کننده اى که پیش از رسیدن روز تنگدستى و بدبختى اش عمل نماید؟ خداوند ، ما و شما را از کسانى قرار دهد که از او بیم دارند و به امید پاداش اویند .
آگاه باشید که امروز ، روزى است که خداوندْ آن را عید قرار داده و شما را شایسته آن ساخته است. پس ، خدا را یاد کنید تا شما را یاد کند ، و او را بزرگ بشمارید و تسبیح و تمجید کنید و او را بخوانید تا پاسختان دهد ، و از او آمرزشى بخواهید تا شما را بیامرزد ، و در پیشگاه او ناله و نیایش و توبه کنید و به سوى او باز گردید و زکات فطره خود را بپردازید که سنّت پیامبرتان و فریضه واجب پروردگارتان است . هر کس[ باید ] زکات فطره را از سوى خود و همه خانواده اش (مرد یا زن ، کوچک یا بزرگ ، آزاد یا بنده) جدا کند ؛ براى هر نفر : یک صاع از جو ، یا یک صاع از خرما ، یا نیم صاع از گندم ، از درآمد پاک خود با رضامندى.
بندگانِ خدا! یکدیگر را بر نیکى و تقوا یارى کنید و به یکدیگر مهربانى و عطوفت داشته باشید؛ واجبات الهى را در آنچه به شما فرمان داده است ، ادا کنید (همچون: برپا داشتن نمازهاى واجب ، پرداختن زکات ها ، گرفتن روزه ماه رمضان ، حجّ خانه خدا ، امر به معروف و نهى از منکر ، نیکى کردن به زنان و کنیزانتان) و در آنچه شما را از آن باز داشته ، از خدا پروا کنید و در پرهیز از: دادن نسبت ناروا به زنان پاک دامن ، انجام دادن زشتى ها ، شرابخوارى ، کم گذاشتن در پیمانه و کاستن از وزن ، اداى گواهى دروغ ، فرار از جنگ ، [در ترک همه اینها] ، از خدا فرمان بُردارى کنید خداوند ، ما و شما را با تقوا نگه دارد و آخرت را براى ما و شما بهتر از این دنیا قرار دهد! همانا بهترین سخن و رساترین پند ، سخن خداى متعال است: أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم ؛ « بسم اللّه الرحمن الرحیم * قل هو اللّه أحد*...» تا آخر سوره ». ثُمَّ جَلَسَ وقامَ ، فقالَ : «الحَمدُ للّهِِ نَحمَدُهُ ونَستَعینُهُ ونَستَغفِرُهُ ونَستَهدیهِ ونُؤمِنُ بِهِ ونَتَوَکَّلُ عَلَیهِ ، ونَعوذُ بِاللّهِ مِن شُرورِ أنفُسِنا ومِن سَیِّئاتِ أعمالِنا ، مَن یَهدِ اللّهُ فَهُوَ المُهتَدی ومَن یُضلِل فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِیّاً مُرشِداً ، وأشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ» . وذَکَرَ باقِیَ الخُطبَةِ الصَّغیرَةِ فی یَومِ الجُمُعَةِ .[۱]
سپس نشست و برخاست و فرمود: «خدا را سپاس. او را مى ستاییم و از او یارى و آمرزش و هدایت مى طلبیم. به او ایمان داریم و بر او تکیه مى کنیم و از بدى هاى خودمان و بدى هاى کارهایمان ، به خداوند پناه مى بریم. هر که را خدا هدایت کند ، هدایت یافته است و هر که را خدا گم راه کند ، هرگز براى او سرپرستِ هدایتگرى نمى یابى. و گواهى مى دهم که معبودى جز خداوند نیست ، یکتاى بى شریک است؛ و گواهى مى دهم که محمّد ، بنده و فرستاده اوست». او باقى خطبه کوتاه در روز جمعه را ذکر کرده است.
[۱].مصباح المتهجّد : ۶۵۹/۷۲۸ ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ۱/۵۱۴/۱۴۸۲ نحوه ، بحارالأنوار : ۹۱/۲۹/۵ .
شهیداکبرملکی(آشنایی بیشتر با این شهید) دانشجو در دانشگاه تگزاس آمریکا بود که به استاد فلسفه بی خدایش ترجمه نهج_البلاغه امام علی را هدیه می دهد...
گری کارل لگنهاوزن با خواندن نهج البلاغه چنان شیفته شخصیت امام علی می شود که می گوید اگر علی خدا را قبول دارد، من هم قبول دارم...
شهیدی که پروفسور آمریکایی را مسلمان کرد
متن حاضر مصاحبهای با پروفسور «محمد لگنهاوسن» است که در سال 1382 انجام گرفته است. لازم به توضیح است انجام این مصاحبه بخشی از طرحی بود که بر اساس آن قرار بود فیلمی در باره زندگی و خدمات شهید «اکبر ملکی نوجه دهی» ساخته شود.
پروفسور لگنهاوزن
پروفسورلگنهاوسن : من در سال 1953 میلادی در یک خانواده مذهبی و کاتولیک بهدنیا آمده و بزرگ شدم. پس از اتمام دوره تحصیلی دبیرستان کاتولیک به دانشگاه ایالت نیویورک رفتم. در سال 1974 در رشته فلسفه لیسانس گرفتم. سال 1979 فوق لیسانسم را در دانشگاه «لایس» تگزاس دریافت کردم و در همان دانشگاه مدرک دکتری دریافت کردم. در سال 1983 موضوع پایاننامه من درباره «مفهوم جوهر ارسطویی در فلسفه تحلیلی امروز»، بود.
از 1979 تا 1989 در دانشگاه تگزاس جنوبی تدریس میکردم، بعد از اتمام دوره فوقلیسانس تدریس فلسفه را در دانشگاه تگزاس جنوبی آغاز کردم. یعنی چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران. در آن موقع من هیچ اعتقاد دینی نداشتم و بعد از رفتن به دانشگاه نیویورک دیگر به کلیسا نمیرفتم و فکر میکردم به درد نمیخورد و دیگر اعتقادی به دین کاتولیک نداشتم و به دنبال دین و فرقه دیگری هم نرفتم ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کنجکاو شدم که چطور مردم بر اساس دین، یک دیکتاتور که از حمایت آمریکا برخوردار بود را کنار گذاشتند. میخواستم بیشتر درباره این موضوع بدانم و چون خوشبختانه در آن زمان دانشجویان ایرانی بسیاری هم داشتم با برخی از دانشجویان ایرانی و مسلمان بحثی را شروع کردم،البته به دنبال دینی نبودم، فقط از جنبه جالب بودن این بحث به دنبال کار علمی بودم.
از زمان آشنا شدن با اکبر، تقریبا سه سال طول کشید تا مسلمان شدم، یعنی در آن زمان به مساجد میرفتم و با مسلمانان صحبت میکردم و کم کم جاذبه اسلام را درک میکردم البته هدف من از اول فقط کارعلمی در زمینه اسلام بود
دانشگاه به نظر من جای بسیار بسیار جالبی بود و از خدا تشکر میکنم از اینکه در آنجا میتوانستم تدریس کنم، بعضی از اساتید خودم ناراحت شدند که بنده مدت زیادی آنجا ماندم، میگفتند که این دانشگاه درجه یک نیست و شما وقت تلف میکنید ولی برای خودم جای جالبی بود و با فرهنگ سیاهپوستان آمریکایی آشنا شدم که بسیار جالب است. البته من از چندین کشور آفریقایی و آسیایی، از جمله سودان،فلسطین،اردن، لیبی، عربستان،پاکستان و ایران(فراوان)، انگلیس و غیرمسلمان از چین و خیلی از کشورهای دیگر دانشجو داشتم و خوشحال بودم که با فرهنگ و دین آنها آشنا میشدم.
با دانشجویان مسلمان شروع به صحبت کردن نمودم، فکر کنم سال دوم بود که تدریس میکردم و یا بهار 1980 و یا پاییز همان سال. به هرحال کلاسی داشتم که یک دانشجوی ایرانی به نام «اکبر ملکی نوجه دهی» در آن کلاس بود. این کلاس حدودا 35 دانشجو داشت، بعد از مدتی، ایشان به کلاسی نیامد. کمی نگرانش بودم. یک روز ایشان را در حالی در مرکز دانشگاه دیدم که درباره اسلام و انقلاب تبلیغات پخش میکرد، آمدم پیشش و گفتم چه کار میکنید؟ چرا دیگر سرکلاس نمیآیید؟ من فکر میکردم تا امروز مریض بوده که نیامده است. گفت میدانید ما در کشورمان انقلاب کردیم و من فکر میکنم که مهم است که دانشجویان اینجا هم درباره انقلاب اسلامی ایران اطلاع درست داشته باشند.
گفتم این کار خوبی است ولی شما کلاس هم بیایید و من همه تبلیغات شما را میخوانم. ایشان قبول کرد و بعد چند کتاب از دکتر شریعتی به من داد که یکی از آنها جامعهشناسی اسلام و یکیدیگر مارکسیسم و مغالطههای غربی به زبان انگلیسی و چند چیز دیگر بود.
یادم هست که کتاب جامعهشناسی اسلام را وقتی در مقطع دکتری تحصیل میکردم، بردم دانشگاه لایس. بعد از کلاسی که آنجا داشتم نشستم با چند تن از دوستان، باز کردم دیدم مقالهای درباره آدم و حوا بود. تعجب کرده بودم که اینها چه ربطی به جامعهشناسی دارد و خیلی عجیب بود. ولی جالب بود. بعد شروع کردیم با اکبر که درباره اعتقاداتش صحبت کردیم و کم کم باهم دوست شدیم و دیدم که خیلی دانشجوی خوبی است. خیلی صادقانه صحبت میکرد و اعتقادات جدی داشت و هیچ شکی درباره اعتقداتش نداشت. همان زمان لانه جاسوسی آمریکا در ایران تسخیر شد. وقتی با دانشجویان ایرانی صحبت کردم متوجه شدم که این مساله اینطور نیست که ما تصور میکردیم یعنی آمریکاییها تظاهر کردهاند که در سفارتخانه فقط چند دیپلمات هستند که سعی میکنند بین کشورها توافق کنند. ولی وقتی با ایرانیها صحبت کردم گفتند نه، این سفارتخانه در تهران نقش دیگری دارد و جای بسیار بزرگی است و اصلا میخواهند انقلاب ما را دگرگون کنند. به اکبر گفتم که خوب است برخی از دانشجویان من از دانشگاه لایس بنشینند و با دوستان شما بحث کنند و برخی از سوءتفاهمها برطرف شود.
اکبر هم گفت این فکر بسیار خوبی است. این کار را بکنیم. اما اکبر گفت، این کار یک شرط دارد و آن این که ما به دوستان شما شام بدهیم. سپس قرار گذاشتیم یک شبی و رفتیم یک آپارتمان دانشجویی که یکی از دانشجویان در آنجا داشت. من هم از چهار پنج دانشجوی آمریکایی دعوت کردم. البته اکبر هم از سهچهار ایرانی و یک آمریکایی سیاهپوست مسلمان دعوت کرده بود.
آنها کباب کوبیده در «فر» درست کرده بودند و خیلی جالب و شب خوبی بود. بحث خیلی جدی بود. بعضی از دانشجویان آمریکایی من اصلا قبول نکردند هرچه که ایرانیها گفتند، آنها گفتند این کارها برخلاف حقوق بشر و مقررات بینالمللی است ولی اکبر هم انگلیسیاش عالی نبود گاهی اوقات انگار میخواست چیزی بگوید اما نمیتوانست و مشکل بود. با این حال خوب صحبت کرد و وقتی که تمام شد همه خوشحال بودند که باهم آشنا شدند، البته فکر نمیکنم که همان شب کسی کاملا اندیشهاش عوض شد ولی بهنظر من بسیار خوب بود چرا که دانشجویان آمریکایی که خیلی تند بودند فهمیدند که از زاویه دیگری هم میتوان به این مساله نگاه کرد و این خودش ارزش داشت. هرچند بعضی از آمریکاییها در طول مدت جلسه کاملا یک دیدگاه دیگری نسبت به این مساله داشتند.
یک روز رفتیم بهشت زهرا و مزار اکبر را پیدا کردیم و دیدم مدرک لیسانس ایشان از دانشگاه تگزاس جنوبی را بالای قبرش گذاشتهاند
من هم با اکبر و هم با دانشجویان دیگر از شیعه و سنی درباره اسلام صحبت کردم. بعد از آن ترم که اکبر با من بود، ترم بعد هم ارتباطی با ایشان داشتم و کتابهایی را برای من میآورد که بهترین آنها یک ترجمه از نهجالبلاغه بود و ترجمه جلد اول «المیزان» که تالیف علامه طباطبائی (ره) بود.
بعد از آن اکبر رفت و من خبری نداشتم که کجاست. وقتی رفت من خیلی ارتباطی با ایرانیهای دیگر نداشتم، برای بحثهایی که باهم داشتیم دلتنگ شدم و نمیدانستم که چهطور میتوانم دوباره شروع کنم. به این نتیجه رسیدم که خودم در دانشگاه یک سخنرانی درباره دکتر شریعتی ارائه دهم که فکر میکردم دانشجویان ایرانی بسیار علاقه دارند.
از دو کتابی که اکبر داده بود چیزهایی مربوط به اختیار و جبر را بررسی کردم تقریبا 20 دانشجو به سخنرانی آمدند. خیلی رسمی نبود. بعد از این سخنرانی یکی از دانشجویان آنجا گفت: شما فارسی بلدید؟ گفتم نه. گفت پس چه حقی شما دارید که یک متفکر ما مثل دکتر شریعتی را نقد کنید فقط براساس چند چیز کوتاه که به انگلیسی ترجمه شده؟ گفتم راست میگویی. من فقط براساس آن چیزی که در دسترسم هست میخواستم نقدش کنم، بعد با آن دانشجویی که از من اشکال گرفت دوست شدم و بحثی را درباره اسلام ادامه دادیم. او هم مرا به مسلمانان دیگر معرفی کرد. یکی از این ویژگیهایی که اکبر در آن زمان داشت، این بود که هر چند کتابهای دکتر شریعتی را به من داد اما تعصبی درباره افکارش نداشت. یعنی هم با دانشجویان آنجا که در خط امام بودند همکاری میکرد و هم با دانشجویان دیگری که خیلی به دیدگاه امام نزدیک نبودند، رابطه داشت.
برای من جالب بود که این گروهها با وجود داشتن اختلاف نظر با این فرد ارتباط خوبی با هم داشتند. در دانشگاه تگزاس جنوبی منافقان هم بودند و تبلیغات پخش میکردند. من تبلیغات آنها را هم خواندم، ولی به نظر من آنها خیلی مارکسیست بودند یعنی بیشتر دیدگاههایشان را از مارکس الهام گرفته بودند. بعدا وقتی که در خیابان بین منافقین و دانشجویان پیرو خط امام در دانشگاه ما در تگزاس درگیری شد یکی از این منافقان با چاقو به دانشجویان خط امام حمله کرد.
از زمان آشنا شدن با اکبر، تقریبا سه سال طول کشید تا مسلمان شدم، یعنی در آن زمان به مساجد میرفتم و با مسلمانان صحبت میکردم و کم کم جاذبه اسلام را درک میکردم البته هدف من از اول فقط کارعلمی در زمینه اسلام بود ومیخواستم بدانم که مسلمانان چهطور فکر میکنند ولی بهطور ناآگاهانهای تبدیل شد به یک علاقه بیشتر. فکر میکردم که بعضی از این چیزهایی که اسلام میگوید خوب است و همچنین نوع زندگی که اسلام میگوید خوب است ولی نمیخواستم مسلمان شوم چون فکر میکردم مسلمانان سختیها و مخاطرات زیادی دارند. بعد از مسلمانشدن نماز را یاد گرفتم و گاهی اوقات هروقت که دلم میخواست نماز میخواندم مخصوصا نماز جماعت را خیلی دوست داشتم. بالاخره یک روز بعد از نماز جمعه در پارکینگ مسجد بعضی از مسلمانان آمریکایی سیاهپوست آمدند پیش من و از من پرسیدند شما مسلمان هستید؟؛ یکی از آنها گفت که عیب است نپرس، من دیدم که او اینجا نماز خواند، حتما مسلمان است بعد شهادتین را در حضور آنها گفتم. گریه کردیم و آنها خیلی خوشحال شدند. آنها گفتند ما خیلی خوشحال هستیم که شما مسلمان شدید و میخواهیم که شما پیشنماز ما شوید. من گفتم که امروز روز اول است آنها گفتند نه اشکالی ندارد ما میخواهیم یک انجمن مسلمانان در دانشگاه درست کنیم. گفتم باشد من به شما کمک میکنم.
بعد از آن همان انجمن مسلمانان در دانشگاه تگزاس جنوبی را درست کردیم و نماز جمعه را آنجا برگزار میکردیم و گروهی که در داشتیم اکثرا سنی بودند. البته من از اول هیچ شکی نداشتم درباره اسلام که آیا شیعه شوم یا سنی؟. از وقتی که نهجالبلاغه را خواندم برای بنده فقط سوال بود که یا اسلام تشیع را قبول کنم یا بیدین بمانم.
از اکبر هیچ خبری نداشتم تا یکی از این دوستان ایرانی به من گفت که شما میدانید که اکبر شهید شده است؟ تعجب کردم. نمیدانستم برادرش هم در تگزاس زندگی میکند. با برادرش آشنا شدم. برادرش گفت که اکبر بعد از اخذ لیسانس رشته علوم کامپیوتری در واشنگتن و در دفتر منافع ایران کار میکرد. یک روز منافقین به آنجا حمله کردند رفتند به سفارتخانه و اکبر و چند تا کارمند ایرانی دیگر را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
اکبر هم که آنجا بود با آنها درگیر میشود و یکی از منافقان را مجروح میکند لذا او را محاکمه میکنند و او دیگر نمیتوانست در آمریکا بماند. به بعضی از دوستان دیگرش گفته بود که من میخواهم به جبهه بروم.
آنجا شخصی به نام دکتر طباطبایی به من گفت که اکبر به او گفته است که میخواهم بروم جبهه، گفت ما به اکبر گفتیم که شما لیسانس گرفتهاید و میتوانید خدمتهای دیگری کنید ولی گفت نه. او اصرار کرد که میخواهد برود جبهه.
آقای دکتر طباطبایی گفت: ایشان ایران رفت و عازم جبهه شد و پس از مدتی مثل اینکه در اثر برخورد با مین شهید شد.
در ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، برخی از دوستان ایرانی مرا دعوت کردند که برای دههفجر به ایران بیایم.از برادر اکبر آدرس مزارش در بهشت زهرا(س) را گرفتم و گفتم حتما میروم بهشت زهرا. یک روز رفتیم بهشت زهرا و مزار اکبر را پیدا کردیم و دیدم مدرک لیسانس ایشان از دانشگاه تگزاس جنوبی را بالای قبرش گذاشتهاند.
بحران اخلاقی که این قدر حرفش زده میشود ابتداءاً چگونه به وجود آمده، و اکنون چگونه ادامه دارد؟
پاسخ:
ریشهیابی بحرانهای اخلاقی فساد اخلاقی در تمامی جوامع وجود داشته و در طول تاریخ عدهای از افراد هر جامعه به آن مبتلا بودهاند، امّا بحران اخلاقی که وضعیت بسیار شدید و ناگوار فساد اخلاقی است، ابتدا از غرب آغاز شده و در طول چند دهه کشورهای غربی را فراگرفته است. آثار این بحران حتی دیگر کشورها را نیز به شدّت تهدید نموده و گرایشهای مذهبی افرادی را تحت تأثیر قرار داده است. اگر خواسته باشیم بحران اخلاقی را در غرب ریشهیابی کنیم، ناگزیریم از این که نگاهی به تحوّلات فکری و اعتقادی در غرب داشته باشیم.
1. حاکمیت بینش مادی معاصرریشه اصلی بحران اخلاقی در غرب به این برمیگردد که به مرور زمان بینش مادی در غرب حاکم شد و تفسیری کاملاً مادی از هستی و انسان ارایه گردید. نظریة تکاملی داروین(نقد نظریه داروین) نقش به سزایی در پیدایش تفکّر مادی در غرب دارد، با طرح این نظریه، انسان محصول فرآیندهای مادی معرفی شد که خودش بر اساس قوانین طبیعت بدنیا آمده و نسل جدیدی از حیوانات پیشین است.(1) این نظریه به سرعت در غرب مورد قبول و تأیید بسیاری از افراد قرار گرفت و درعمل نیز افراد به این سمت گرایش پیدا کردند یعنی تمامی ارزشهای انسانی و اخلاقی را زیرپا گذاشتند.(2) زیرا با پذیرش تئوری تکامل در مورد انسان، جایی برای اعتقاد به خلقت آدم ـ علیه السّلام ـ که در کتب آسمانی و ازجمله در قرآن به آن تأکید شده باقی نمیماند. وجود خداوند و آفرینش، معاد و نبوت نیز در سایه این نظریه زیر سوال می رود. پذیرش گسترده داروینیسم در غرب صرفاً یک رخداد علمی نبود، بلکه تقریباً جریانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفکری در غرب به حمایتهای گسترده از این نظریه برخاستند. پس از چند دهه این طرز تفکّر در دنیای غرب به صورت گسترده رایج شد و بنیان های بحران اخلاقی در غرب پایهریزی گردید.
2. آزادی جنسییکی از عوامل بحران اخلاقی در غرب، آزادی جنسی و فروپاشی نظام خانواده است. آزادی جنسی خود متأثر از دیدگاه مادی و نظریه داروین میباشد. زیرا وقتی انسان در حدّ یک موجود مادّی معرفی شد، از نظر اخلاق و مسایل جنسی نیز آزاد گذاشته شده و در پی آن نظام خانواده از هم متلاشی خواهد شد. در دنیایی که تحت سیطرة بینش مادی قرار دارد، عکسها و فیلمهای ترویج کنندة فحشا نه فقط در مراکز مخصوص بلکه در سطح بسیار گسترده از طریق وسایل ارتباط جمعی، برای عموم عرضه میشود. محور بخش بزرگی از فیلمهای سینمای و سریالهای تلویزیونی، اشاعه فساد جنسی به اشکال مختلف است. در اخلاق غربی که ناشی از نظریه تکاملی است، روابط مشروع جنسی در محدودة ازدواج و تشکیل ازدواج امری بیمعنا تلقّی میشود. خلاصه آن که در نظام مادی حاکم بر غرب، کانون خانواده که محل امن و امنیّت برای تربیت و پرورش کودکان و مکان احترام بزرگسالان است، از هم میپاشد. فرزندان از محبّت مادران و پدران محروم میشوند و سالمندان دور از فرزندان و بستگان در فقر عاطفی و غربت دردناک، آخرین سالهای زندگی را سپری میکنند. فساد و فحشا و آلودهترین روابط جنسی، مشروع و مطلوب جلوه داده میشود و با کمک هنر سینما و تأتر به شدّت تبلیغ میشود، این عوامل باعث گردید که دنیای غرب به بحران اخلاقی دچار شود.(3)
3. نادیده گرفتن مذهب و اخلاقنادیده گرفتن مذهب و اخلاق از دیگر عوامل بحران اخلاقی است. گر چه این هم در واقع به همان تفکّر مادّی برمیگردد، امّا میتوان آن را به عنوان یک عامل مستقل نیز در نظر گرفت. از آنجا که حذف مذهب از زندگی باعث خلاء های بسیاری می گردد، لذا در جامعة غربی خلاءهای درد ناک و جنایات هولناکی را شاهد هستیم. آثار و پیامدهای کنار گذاشتن دین از زندگی، باعث شده است که دنیای غرب به اشتباه خود پی ببرد که این مطلب را در اعتراف های اندیشمندان غرب مشاهده می کنیم. نکته: از آنجا که دین اسلام و مکتب تشیع، مکتب کامل و همه جانبه ای می باشد و کشور ایران پیرو این آئین بوده و رواج اسلام و تشیع در جامعة ایران مشهود است، لذا بحران اخلاقی در ایران مشاهده نمی شود. بله کارهای ضد اخلاقی در جامعة ما دیده می شود ولی این به معنی بحران اخلاقی نمی باشد. البته همة مردم و همة اقشار جامعه وظیفه دارند با راه های مناسب به تقویت ایمان جوانان بپردازند تا اینکه خدای تا کرده موجب بحران های اخلاقی نگردد.
آثار و پیامدهای بحران اخلاقیبحران اخلاقی پیامدهای خطرناکی بدنبال دارد، نگاهی گذرا به تحقیقات و آمارها درغرب به خوبی نشان میدهد که بحران اخلاقی، آزادی جنسی و روابط آزاد زن و مرد در چند دهة اخیر باعث تشدید ناهنجاریهای روانی، اختلالات افسردگی، اضطراب، خودکشی و ارتکاب جرم وجنایت شده است.(4)
هشدار امروزه تلاش میشود که بحران اخلاقی را عالمگیر سازند و تمامی جوانان، نوجوانان و خانوادهها را به آن مبتلا سازند. تهاجم فرهنگی یکی از ابزارهای ترویج فساد اخلاقی است. چه باید کرد؟(5) در کشور ما گرچه انحرافات اجتماعی و اخلاقی وجود دارد و عدهای تحت تأثیر تبلیغات زهرآگین دشمن قرار گرفته و آسیب پذیر شدهاند، امّا نمیتوان این وضعیّت را بحران اخلاقی نامید. بنابراین همه ما وظیفه داریم که از بروز بحران اخلاقی در کشور و جامعة خود جلوگیری نماییم. یگانه عاملی که میتواند از بحران اخلاقی جلوگیری کند، تقویت ایمان و معنویت و فرهنگ سازی دینی در جامعه است. اگر احساس مسئولیت نکنیم، بحران اخلاقی که دنیای غرب را از هم متلاشی کرده جامعه ما را نیز به شدّت تهدید میکند. در پایان امیدوارم با آشنایی از ریشههای بحران اخلاقی در غرب و آثار و پیامدهای آن، بتوانیم ایمان و معنویّت را در خویشتن تقویت نموده به ارزشهای اخلاقی پایبند باشیم تا خدای نکرده به سرنوشت دنیای غرب مبتلا نگردیم.
پاورقی:
1. برای مطالعه بیشتر رک: چارلز داروین، منشأ انواع، ترجمه نورالدین فرهیخته، نگارستان کتاب، چاپ اوّل، 1380. و نیز نیشابوری، اصغر، نقد و بررسی نظریههای تکاملی، وزارت آموزش و پرورش ...، چاپ اوّل، 1367. 2. رهنمایی، سید احمد، غرب شناسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اوّل، 1379، فصل 4. 3. دبیر سیاقی، منوچهر، در غرب چه میگذرد؟ انتشارات بحر العلوم، چاپ اوّل، 1375، ص 86 ـ 92. 4. برای مطالعه در این خصوص ر.ک: درویزه، ابوالفضل، ایدز و ریشهیابی بحرانهای اخلاقی درغرب، دانشگاه گیلان، چاپ اوّل، 1375، فصل دوّم. 5. برای مطالعه بیشتر رک: فرهنگ و مقاومت فرهنگی، فلق، 1374.
آیتالله العظمی بهجت، آن عالم ربانى، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر که بخش مهمى از عمر با برکت خود را در نجف اشرف و در جوار حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام سپرى کرد و از مرتبه معنوى و معرفتى سیّدالعرفاء المتألهّین، آیتاللّه سیدعلى آقا قاضى طباطبایی و مکتب فقهى و اصولى آیتاللّه محقق غروى اصفهانى و دیگر فقیهان و بزرگان حوزههاى علمیه نجف اشرف و قم بهرهها برد، در طول نزدیک به یک قرن عمر با برکتش، نفوس مستعده و علاقمندان به سلوک عرفانى و عاشقانِ معنویّت و اخلاق را از مکتب اهلالبیت علیهمالسلام بهرهمند و شاگردانى فاضل و مهذب تربیت کرد.
گوشه ای از برنامه روزانه معظم له:
* وقت را طلا میدانست و حاضر نبود یک لحظه را هم از دست بدهد. حتی وقتی بلند میشد کتابی را از قفسه بردارد، زیر لب ذکر میگفت. تقریباً دوازده ساعت در شبانهروز به عبادت مشغول بود.
* دوساعت و حتی گاهی سه ساعت پیش از نماز صبح از خواب برمیخاست و عبادتش شروع میشد. زیر لب ذکر میخواند و گاهی شعرهایی را زمزمه میکرد؛ مثلاً: اگر خواجه شفاعت نکند روز قیامت / باید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم. وضو میگرفت و مشغول نماز شب و رازونیاز با خدا میشد.
* برای نماز جماعت صبح به مسجد میرفت و پس از نماز صبح به تعقیبات نماز مشغول میشد. * پس از نماز صبح به حرم میرفت و دو ساعت در آنجا عبادت میکرد. مدت زیادی در حرم میایستاد و به زیارت و اعمال دیگر مشغول میشد. اطرافیان یکییکی مینشستند، ولی او هنوز ایستاده بود. پس از آن همه ایستادن، مینشست و باز هم عبادت میکرد.
* در مسیر رفتوآمد به حرم هم بیکار نبود؛ دعاهایی مثل صباح و یستشیر را میخواند. * پس از زیارت به خانه میآمد. صبحانه مختصری میخورد. پس از آن، پانزده دقیقه استراحت میکرد و سپس مشغول مطالعه میشد. بسیاری از اشعاری که از ایشان به یادگار مانده را بعد از همین استراحت مختصر سروده بود.
* برای تدریس فقه به مسجد میرفت. هر روز زیارت عاشورا میخواند، با صد لعن و صد سلام. لعن و سلامهای زیارت عاشورا را در همین فاصلههایی که آماده رفتن به جلسه درس میشد، میخواند.
* نماز ظهر و تعقیبات پس از آن تقریباً دوساعت و نیم طول میکشید؛ بخشی در مسجد و بخشی هم در خانه.
* یک ربع تا نیمساعت نشسته استراحت میکرد تا خواب بر او چیره نشود.
* عصرها اصول فقه تدریس میکرد. پیش از درس مدتی مطالعه میکرد و بعد به مسجد میرفت.
* نماز مغرب و عشا را در مسجد اقامه میکرد و مدتی در مسجد به عبادت میپرداخت.
* به منزل که میآمد، باز هم حدود یک ساعت و نیم عبادت میکرد. سپس مشغول مطالعه میشد.
* پس از صرف شام، حدود نیمساعت به اعمال پیش از خواب مشغول میَشد؛ تلاوت قرآن، قرائت حدیث کسا و…. با طهارت میخوابید. کم پیش میآمد که بیش از چهار ساعت در شبانهروز بخوابد.
* روزهای جمعه درس تعطیل بود، ولی در مجلس روضه مسجد فاطمیه شرکت میکرد. روضهای که پنجاه سال سابقه داشت و تا آخرین هفته عمرش ادامه پیدا کرد. جلسه پاسخ به استفتائات هم جمعهها برگزار میشد.
عبادتها هم در شب و روز جمعه بیشتر میشد. گویا استراحت، کوچکترین بخش زندگی ایشان بود.
حتی تعطیلاتی مثل تعطیلات تابستان هم زمان استراحت ایشان نبود، بلکه فرصت مناسبی بود برای نوشتن تألیفات.
* اوقات حضور ایشان در مسجد، فرصتی بود برای دیدارهای عمومی. چه بسیار بودند کسانی که در همین ملاقاتهای کوتاه، شفای مریضانشان را گرفتند، یا مشکلات زندگیشان حل شد یا پاسخ پرسشهایشان را یافتند. چه بسیار پیش میآمد که پاسخهای کوتاه ایشان، مشکلات بزرگی را حل میکرد.
واحد فضای مجازی دفتر امام جمعه شهرستان آبادان در راستای عمل به وظیفه ذاتی خود که همانا نشر معارف ناب برگرفته از قرآن و اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام وتبلیغ حداکثری آنها در فضاهای مختلف از جمله فضای مجازی است این وبگاه را که بر مبنای معارف ناب برگرفته از قرآن و اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام ارائه شده در خطبه های حجه الاسلام والمسلمین شیخ عبدالحسین غبیشاوی امام جمعه این شهرستان می باشد،وهمچنین پنجره ای برای مشاهده فعالیت های فضای مجازی وحقیقی فعالان فرهنگی شهرستان آبادان است را تاسیس نموده و در فضای مجازی در معرض استفاده تشنگان معارف ناب برگرفته از قرآن و اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام قرار داد،تا با سیراب شدن از این اقیانوس ژرف وهدایت بخش به سرمقصد رضوان الهی نائل گردند.این وبگاه را از طریق اپلیکشن "بصائر" نیز می توان مشاهده نمود.