سه مصیبت آرام بخش

مرحوم شیخ مفید(1) در کتاب گران‌سنگ خود به نام «الاختصاص» روایتی را از امام سجاد علیه السلام نقل می کند(2) که در واقع گفتگوی مردیست با آن حضرت.

روایت اینگونه آغاز می شود:

«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام یَشْکُو إِلَیْهِ حَالَهُ»؛

مردی نزد امام زین العابدین علیه السلام آمد و از اوضاع و احوال بد خود، خدمت آن حضرت گلایه کرد که مثلا خرج بالاست و درآمدم کفاف زندگیم را نمی دهد؛ طلبکاران امانم را بریده اند و خلاصه سفره دل باز کرد و شکایتهایی از این دست را که بین ما هم رایج است خدمت امام علیه السلام بازگو کرد و منتظر شنیدن سخنی راهگشا از آن حضرت شد.

امام سجاد علیه السلام برای تسکین دردهای این مرد و تمام کسانی که مانند او گرفتار ناملایمتی روزگار شده اند به حقایقی اشاره کردند که توجه به آنها سبب می شود تا فشار جانکاه روزگار از گُرده آدمی برداشته و به فراموشی سپرده شود.

مصیبت اول آن است که هر روز از عمر انسان کاسته می شود و بعد ادامه می دهند: «وَ إِنْ نَالَهُ نُقْصَانٌ فِی مَالِهِ اغْتَمَّ بِهِ»؛ اگر کمبودی در سرمایه و دارایی انسان رخ دهد؛ او از این نقصان به وجود آمده بسیار غمگین می شود در حالی که «الدِّرْهَمُ یَخْلُفُ عَنْهُ»؛ پول و دارایی جبران پذیر است و در نهایت با قدری کمی و زیادی، دیر یا زود، جای خالی شده آن پر می شود؛ اما «الْعُمُرُ لَا یَرُدُّهُ شَیْ‏ءٌ»؛ جای خالی شده عمر را هیچ چیز پر نمی کند

 

لازم به ذکر است که این رهنمود امام علیه السلام به معنای راهکاری برای رفع مشکلات موجود نیست بلکه با منصرف کردن ذهن از دغدغه های بی اثر و آزاردهنده به امور حقیقی، آرامش روانی به انسان هدیه داده می شود.

 

امام سجاد علیه السلام فرمود:«مِسْکِینٌ ابْنُ آدَمَ»؛ چقدر انسان بی نواست!

«لَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ ثَلَاثُ مَصَائِبَ»؛ او هر روز با سه مصیبت و گرفتاری واقعی دست به گریبان است.

« لَا یَعْتَبِرُ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ»؛ که در هیچیک از آنها با دیده عبرت نظر نمی کند و پند نمی گیرد.

«وَ لَوِ اعْتَبَرَ لَهَانَتْ عَلَیْهِ الْمَصَائِبُ وَ أَمْرُ الدُّنْیَا»؛ که اگر در این سه مصیبت عاقلانه نظر می کرد و پند می گرفت؛ بی شک، ناملایمات و سختی های جانکاه دنیا برای او نرم و قابل تحمل می شد.

پس از این مقدمه، حضرت شروع به بیان آن سه مصیبت همگانی و همیشگی می نماید؛ گرفتاری هایی که هر روز دامنگیر تمام انسانهاست.

انسان هر روز، رزق روزانه اش را تمام و کمال دریافت می کند و این در حالی است که «فَإِنْ کَانَ حَلَالًا حُوسِبَ عَلَیْهِ»؛ اگر از راه حلال آن را به دست آورده و مالی صد در صد حلال است؛ باید بداند که در مورد آن مال از او حسابرسی خواهد شد

«فَأَمَّا الْمُصِیبَةُ الْأُولَى فَالْیَوْمُ الَّذِی یَنْقُصُ مِنْ عُمُرِهِ»؛ مصیبت اول آن است که هر روز از عمر انسان کاسته می شود و بعد ادامه می دهند: «وَ إِنْ نَالَهُ نُقْصَانٌ فِی مَالِهِ اغْتَمَّ بِهِ»؛ اگر کمبودی در سرمایه و دارایی انسان رخ دهد؛ او از این نقصان به وجود آمده بسیار غمگین می شود در حالی که «الدِّرْهَمُ یَخْلُفُ عَنْهُ»؛ پول و دارایی جبران پذیر است و در نهایت با قدری کمی و زیادی، دیر یا زود، جای خالی شده آن پر می شود؛ اما «الْعُمُرُ لَا یَرُدُّهُ شَیْ‏ءٌ»؛ جای خالی شده عمر را هیچ چیز پر نمی کند.

«وَ الثَّانِیَةُ»؛ دوم اینکه «أَنَّهُ یَسْتَوْفِی رِزْقَهُ»؛ انسان هر روز، رزق روزانه اش را تمام و کمال دریافت می کند و این در حالی است که «فَإِنْ کَانَ حَلَالًا حُوسِبَ عَلَیْهِ»؛ اگر از راه حلال آن را به دست آورده و مالی صد در صد حلال است؛ باید بداند که در مورد آن مال از او حسابرسی خواهد شد.

به نظر می رسد حسابرسی در مورد مالی که از راه حلال به دست آمده است در قسمت کسب آن نباشد؛ بلکه در بخش مصرف آن است. یعنی از صاحب چنین مالی سوال خواهد شد که این مال را در کجا مصرف کردی؟ آیا ضرورتی در ذخیره و یا خرج این پول به آن مقدار آنهم در فلان جا وجود داشت؟ مثلا شمایی که از راه کاملا حلال، صاحب پنجاه میلیون تومان پول نقد شدی و تمام این پول را صرف خرید یک عدد خودرو سواری کردی؛ آیا نمی توانستی خودرویی حداقل با نصف این قیمت، خریداری کنی و باقیمانده آن را در راه کمک به نیازمندان اگر نگوییم بلا عوض، حداقل به صورت قرض در اختیار نیازمندان قرار می دادی؟

امام سجاد علیه السلام توجه ما را به دو نقطه معطوف داشت: 1. گذر عمر و از دست دادن لحظه به لحظه این سرمایه بی بازگشت و جبران ناپذیر. 2. حساب و یا عقابی که در آن سوی مرزهای دنیا در کمین هر نوع درآمد و دارایی است

«وَ إِنْ کَانَ حَرَاماً عُوقِبَ عَلَیْهِ»؛ اگر هم آن پول از راه حرام به دست آمده باشد و مصداق مال حرام شده باشد، دیگر جای توضیح نیست که صاحبش را به چه عذابی سخت گرفتار خواهد کرد.

تا اینجا امام سجاد علیه السلام توجه ما را به دو نقطه معطوف داشت: 1. گذر عمر و از دست دادن لحظه به لحظه این سرمایه بی بازگشت و جبران ناپذیر. 2. حساب و یا عقابی که در آن سوی مرزهای دنیا در کمین هر نوع درآمد و دارایی است.

در ادامه امام علیه السلام با مقدمه ای کوتاه، مصیبت و گرفتاری سوم را ذکر می فرمایند: «وَ الثَّالِثَةُ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ»؛ و سومین گرفتاری از آنچه تا کنون گفته شد سهمگین تر و با عظمت تر است.

این سخن حضرت، باعث شگفتی شنونده و اشتیاق او در شنیدن مورد سوم شد. از این رو لب به سخن گشود و پرسید: «وَ مَا هِیَ»؛ آن سومی که به مراتب سخت تر از دوتای اول است چیست؟

امام علیه السلام در پاسخ فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یُمْسِی إِلَّا وَ قَدْ دَنَا مِنَ الْآخِرَةِ مَرْحَلَةً»؛ روزی نیست که بر انسان بگذرد و انسان مرحله و قدمی به آخرت نزدیک نشود؛ بلکه همه ما با هر نَفَسی که می کشیم، قدری به آخرت نزدیک می شویم. نکته سخت و مصیبت بار اینجاست که «لَا یَدْرِی عَلَى الْجَنَّةِ أَمْ عَلَى النَّارِ»؛ نمی دانیم این قدمها عاقبت در بهشت گام خواهند نهاد یا در جهنم سقوط خواهند کرد.

 

آری! مصیبت بارتر از همه، جهل ما نسبت به پایان کار است به واقع چه کسی می داند که پایان کار او چیست؟ بر سعادت است و  در جنّت یا بر شقاوت است و در دوزخ. همین امور کافی است تا انسان همواره ذهنش را به آنها مشغول گرداند که اگر چنین شد دو اثر مثبت را به همراه خواهد داشت:

1. همانگونه که امام سجاد علیه السلام فرمودند:«لَهَانَتْ عَلَیْهِ الْمَصَائِبُ وَ أَمْرُ الدُّنْیَا»؛ تحمل سختی ها و مشکلات روزمره زندگی که به نوعی همه درگیر آن هستند بر انسان سهل و آسان می شود.

2. برخلاف دل مشغولی های رایج زندگی که جز جانکاهی و بروز مشکلات روحی و روانی اثری ندارند؛ توجه به این امور سه گانه ای که در روایت به آنها اشاره شد سبب تربیت، رشد و تکامل روحی و روانی انسان خواهد شد.

فردی که مدام به این می اندیشد که عمر او در حال مصرف شدن است و به سرعت رو به پایان؛ بی شک بهتر از این سرمایه بی باز گشت استفاده خواهد کرد.

کسی که هر روز به این نوشته در ذهن خود نظر کند که ای انسان! دارایی و درآمد تو را در محکمه عدل الهی بررسی خواهند کرد و حساب و یا عقابی در انتظار توست؛ قطعا تلاش خواهد کرد که جز حلال به دست نیاورد و جز در محل مورد نیاز، خرج نکند.

بی خبری از پایان کار هم سبب می شود تا انسان هر لحظه مراقب افکار و اعمال خود باشد تا مبادا عقربه های عمر از حرکت باز ایستد و او در قعر جهنم باشد.

 

پی نوشت ها:

1. محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید (336-413) از چهره های بسیار درخشان علمی شیعه است که در مدت زندگی پر برکت خویش، بیش از 200 جلد کتاب ارزشمند علمی به فرهنگ اسلام و تشیع تقدیم کرد. یکی از تالیفات این دانشمند بزرگ، کتاب «الاختصاص» است که به منظور معرفی شخصیت‏هاى برجسته اسلام و بیان فضایل آنها به رشته تحریر در آمده است.

2. الاختصاص/342

امید پیشگر

گروه دین تبیان